جدول جو
جدول جو

معنی پنبه زنی - جستجوی لغت در جدول جو

پنبه زنی
شغل و عمل پنبه زن، جدا کردن پنبه از پنبه دانه، حلّاجی، حلاجت، بخیدن، فلخمیدن، فلخودن، فرخمیدن، فاخیدن
تصویری از پنبه زنی
تصویر پنبه زنی
فرهنگ فارسی عمید
پنبه زنی
(پَمْ بَ / بِ زَ)
عمل بیرون کردن پنبه از پنبه دانه. محلوج کردن پنبه. حلیج کردن پنبه. حلاجت. تندیف. ندف
لغت نامه دهخدا
پنبه زنی
عمل بیرون کردن پنبه از پنبه دانه محلوجد کردن پنبه تندیف، شغل و محل پنبه زدن: دکان پنبه زنی
فرهنگ لغت هوشیار
پنبه زنی
حلاجی، ندافی
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از پنبه ای
تصویر پنبه ای
از جنس پنبه، به شکل پنبه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پنبه زار
تصویر پنبه زار
زمینی که در آن پنبه کاشته باشند، کشتزار پنبه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پنبه زن
تصویر پنبه زن
آنکه پنبه را با کمان می زند تا از هم باز شود، پنبه بز، پنبه وز، حلّاج، ندّاف، الباد
فرهنگ فارسی عمید
(پَمْ بَ / بِ)
نوعی از پای افزار باشد. (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(پَمْ بَ / بِ)
زمینی که در آن پنبه کشته اند. مقطن. (دهار). مقطنه. (منتهی الارب) : اتفاقاً برفی عظیم افتاده بود و دشت و صحرا پنبه زار شده و کوه و کنار از صحبت سرما چادر گازری در سر گرفته. (العراضه) :
ریش چون روی پنبه زار شده
روی چون پشت سوسمار شده.
سنائی.
نشگفت اگر یکی ز دهاقین عدل تو
سیراب سازد از عرق شعله پنبه زار.
طالب آملی (از آنندراج).
پنبه زاری بود یکسر پیش ازین هامون برف
برق نیسان آتشی انگیخت در آن پنبه زار.
قاآنی
لغت نامه دهخدا
(وُ صی ی)
بیرون کردن پنبه از تخم. حلاجی کردن پنبه. تندیف. ندف. حلج. ندش. (منتهی الارب) ، پر کردن پنبه در چیزی:
هر روز بهر پنبه زدن بر دواج چرخ
صبح از عمود مشته کند وز افق کمان.
اثیر اخسیکتی (از آنندراج).
تفدیک، تفتیک، پنبه زدن. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(اَ رَ)
پنبه بز. پنبه وز. بهینه. بهین. حلاّج. ندّاف. (دهار) :
آن شنیدی که بود پنبه زنی
مفلس و غلتبانش خواند زنی.
سنائی
لغت نامه دهخدا
تصویری از پنبه زار
تصویر پنبه زار
زمینی که در آن پنبه کاشته اند مقطن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پنبه زدن
تصویر پنبه زدن
بیرون کردن پنبه از تخم حلاجی کردن پنبه ندف، پر کردن پنبه در چیزی
فرهنگ لغت هوشیار
آنکه پنبه را با کمان زند تا زواید را بیرون کند و پنبه را برای انباشتن در لحاف و توشک آماده سازد پنبه بز پنبه وز بهین بهینه حلاج نداف
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پنبه زدن
تصویر پنبه زدن
((~. زَ دَ))
بیرون کردن پنبه از تخم، پر کردن پنبه در چیزی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پنبه زن
تصویر پنبه زن
((~. زَ))
کسی که پنبه را با کمان می زند تا از هم باز شوند
فرهنگ فارسی معین
حلاج، نداف
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از پنبه ای
تصویر پنبه ای
Cottony
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از پنبه ای
تصویر پنبه ای
cotonneux
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از پنبه ای
تصویر پنبه ای
katoenachtig
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از پنبه ای
تصویر پنبه ای
면 같은
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از پنبه ای
تصویر پنبه ای
綿のような
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از پنبه ای
تصویر پنبه ای
כותנה
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از پنبه ای
تصویر پنبه ای
कपास जैसा
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از پنبه ای
تصویر پنبه ای
seperti kapas
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از پنبه ای
تصویر پنبه ای
อย่างฝ้าย
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از پنبه ای
تصویر پنبه ای
хлопковый
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از پنبه ای
تصویر پنبه ای
baumwollig
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از پنبه ای
تصویر پنبه ای
algodonoso
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از پنبه ای
تصویر پنبه ای
di cotone
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از پنبه ای
تصویر پنبه ای
algodonoso
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از پنبه ای
تصویر پنبه ای
棉质的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از پنبه ای
تصویر پنبه ای
bawełniany
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از پنبه ای
تصویر پنبه ای
бавовняний
دیکشنری فارسی به اوکراینی